``وای`` باران`` باران``
``شیشه`` پنجره `` را ``باران `` شست `` از `` دل `` من `` اما `` چه `` کسی `` نقش`` تو `` را`` ``خواهد`` شست ``
خدایا فاصله ت تامن
خودت گفتی که کوتاهه
از اینجا که من ایستادم
چقدر تا آسمون راهه؟؟؟
ﻋـﯿــــﺪ ﯾﻌﻨــﯽ: ﭘﯿﭽﺶ ﺩﺳﺖﻧﻮﺍﺯﺷﮕﺮ ﯾﺎﺱ ﺩﻭﺭِ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺳﭙﯿﺪﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺷﺎﺭﻧﺪ.... ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺪﻟﺒﺨﻨﺪ! ﺭﻗﺺ ﯾﮏ ﻗﺎﺻﺪﮎ ﺍﺯ ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﭘﺮﻣﻬﺮﻧﺴﯿﻢ ﭘﺮﺵ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﺍﻓﮑﺎﺭﻗﺪﯾﻢ... ﻣﺴﺘﯽ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﯾﺤﻪ ﯼ ﺷﺐﺑﻮﻫﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﻧﺠﯿﺐ ﮔﻠﻬﺎ ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺐﮐﺒﻮﺗﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻧﻮ... ﺑﺮﻕﺯﯾﺒﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ... ﻭﺯﺵ ﻋﻄﺮ ﺍﻗﺎﻗﯽ ﺑﺎﺑﺎﺩ.... ﮔﺮﺩﺵ ﺷﺎﭘﺮﮐﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩ... ﻫﻤﻬﻤﻪ...ﻋﺸﻖ.... ﺻﻔﺎ... ﺭﻧﮓ ﻭ ﺻﺪﺍ...ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼﺧﺪﺍ
* * *ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻭ ﻓﺮﺥ ﺟﺸﻦﻧﻮﺭﻭﺯﯼﻧﺼﯿﺐ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺑﺎﺩ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *